تفسیر سوره لیل
تاريخ : 3 / 9 / 1395برچسب:تفسیر,سوره,لیل, | 18:33 | نویسنده : امیرحسین عامری

سوره ليل

اين سوره در «مكّه» نازل شده و داراى 21 آيه است‏


محتوا و فضيلت سوره:
در آغاز سوره بعد از ذكر سه سوگند مردم را به دو گروه تقسيم می ‏كند: انفاق كنندگان با تقوا، و بخيلانى كه منكر پاداش قيامتند، پايان كار گروه اول را خوشبختى و سهولت و آرامش، و پايان كار گروه دوم را سختى و تنگى و بدبختى مى‏شمرد.
در بخش ديگرى از اين سوره، بعد از اشاره به اين معنى كه هدايت بندگان بر خداست، همگان را از آتش فروزان دوزخ انذار مى‏كند.
و در آخرين بخش كسانى را كه در اين آتش مى‏سوزند و گروهى را كه از آن نجات مى‏يابند با ذكر اوصاف معرفى مى‏كند.
در فضيلت تلاوت اين سوره از پيغمبر گرامى صلّى اللّه عليه و آله آمده است كه فرمود:
 «هر كس اين سوره را تلاوت كند خداوند آنقدر به او مى‏بخشد كه راضى شود، و او را از سختيها نجات مى‏دهد و مسير زندگى را براى او آسان مى‏سازد».
بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
شأن نزول:
مفسران براى كل اين سوره شأن نزولى از ابن عباس نقل كرده‏اند كه چنين است: «مردى در ميان مسلمانان بود كه شاخه يكى از درختان خرماى او بالاى خانه مرد فقير عيالمندى قرار گرفته بود، صاحب نخل هنگامى كه بالاى درخت مى‏رفت                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 516
 تا خرماها را بچيند، گاهى چند دانه خرما در خانه مرد فقير مى‏افتاد، و كودكانش آن را برمى‏داشتند، آن مرد از نخل فرود مى‏آمد و خرما را از دستشان مى‏گرفت.
مرد فقير به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله شكايت آورد.
پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: برو تا به كارت رسيدگى كنم. سپس صاحب نخل را ملاقات كرد و فرمود: اين درختى كه شاخه‏هايش بالاى خانه فلان كس آمده است به من مى‏دهى تا در مقابل آن نخلى در بهشت از آن تو باشد! مرد گفت: من درختان نخل بسيارى دارم، و خرماى هيچ كدام به خوبى اين درخت نيست- و حاضر به چنين معامله‏اى نيستم.
كسى از ياران پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اين سخن را شنيد، عرض كرد: اى رسول خدا! اگر من بروم و اين درخت را از اين مرد خريدارى و واگذار كنم، شما همان چيزى را كه به او مى‏داديد به من عطا خواهى كرد؟
فرمود: آرى.
آن مرد رفت و صاحب نخل را ديد و با او گفتگو كرد، صاحب نخل گفت: آيا مى‏دانى كه محمّد حاضر شد درخت نخلى در بهشت در مقابل اين به من بدهد- و من نپذيرفتم.
خريدار گفت: آيا مى‏خواهى آن را بفروشى يا نه؟
گفت: نمى‏فروشم مگر آن كه مبلغى را كه گمان نمى‏كنم كسى بدهد به من بدهى.
گفت: چه مبلغ؟
گفت: چهل نخل.
خريدار تعجب كرد و گفت: عجب بهاى سنگينى براى نخلى كه كج شده مطالبه مى‏كنى، چهل نخل! سپس بعد از كمى سكوت گفت: بسيار خوب، چهل نخل به تو مى‏دهم.
فروشنده (طمعكار) گفت: اگر راست مى‏گوئى چند نفر را به عنوان شهود بطلب! اتفاقا گروهى از آنجا مى‏گذشتند آنها را صدا زد، و بر اين معامله شاهد گرفت.
سپس خدمت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله آمد و عرض كرد اى رسول خدا! نخل به ملك من                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 517
 در آمد و تقديم (محضر مباركتان) مى‏كنم.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به سراغ خانواده فقير رفت و به صاحب خانه گفت: اين نخل از آن تو و فرزندان توست.
اينجا بود كه سوره ليل نازل شد- و گفتنيها را در باره بخيلان و سخاوتمندان گفت.
در بعضى از روايات آمده كه مرد خريدار شخصى به نام «ابو الدحداح» بود.
 (آيه 1)- تقوا و امدادهاى الهى: باز در آغاز اين سوره به سه سوگند تفكر انگيز از «مخلوقات» و «خالق عالم» برخورد مى‏كنيم.
مى‏فرمايد: «قسم به شب در آن هنگام كه (جهان را) بپوشاند» (و الليل اذا يغشى).
تعبير به «يغشى» ممكن است به خاطر آن باشد كه تاريكى شب همچون پرده‏اى بر نيمى از كره زمين مى‏افتد، و آن را زير پوشش خود قرار مى‏دهد، و يا به خاطر اين كه چهره روز يا چهره آفتاب عالمتاب با فرا رسيدن آن پوشانده مى‏شود، و به هر حال اشاره‏اى است به اهميت شب و نقش مؤثر آن در زندگى انسانها، از تعديل حرارت آفتاب گرفته، تا مسأله آرامش و سكون همه موجودات زنده در پرتو آن، و نيز عبادت شب زنده‏داران بيدار دل و آگاه.
 (آيه 2)- سپس به سراغ سوگند ديگرى رفته، مى‏افزايد: «و قسم به روز هنگامى كه تجلى كند» (و النهار اذا تجلى).
و اين از لحظه‏اى است كه سپيده صبح پرده ظلمانى شب را مى‏شكافد و تاريكيها را به عقب مى‏راند و بر تمام پهنه آسمان حاكم مى‏شود.
 (آيه 3)- و بعد به سراغ آخرين قسم رفته، مى‏فرمايد: «و قسم به آن كس كه جنس مذكر و مؤنث را آفريد» (و ما خلق الذكر و الانثى).
چرا كه وجود اين دو جنس در عالم «انسان» و «حيوان» و «نبات» و دگرگونيهايى كه از لحظه انعقاد نطفه تا هنگام تولد رخ مى‏دهد، و ويژگيهايى كه هر يك از دو جنس به تناسب فعاليتها و برنامه‏هايشان دارند، و اسرار فراوانى كه در مفهوم زوجيّت نهفته است، همه نشانه‏ها و آياتى است از جهان بزرگ آفرينش، كه از طريق آن مى‏توان به عظمت آفريننده آن واقف شد.
                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 518
 (آيه 4)- و سر انجام به هدف نهائى اين سوگندها مى‏رسد و مى‏فرمايد: «كه سعى و تلاش شما (در زندگى) مختلف است» (ان سعيكم لشتى).
جهت‏گيرى تلاشها و نتائج آن نيز كاملا مختلف و متفاوت مى‏باشد. اشاره به اين كه شما به هر حال در زندگى آرام نخواهيد گرفت، و حتما به سعى و تلاشى دست مى‏زنيد، و نيروهاى خداداد كه سرمايه‏هاى وجودتان است در مسيرى خرج مى‏شود، ببينيد سعى و تلاش شما در كدام مسير، به كدام سمت، و داراى كدام نتيجه است؟ نكند تمام سرمايه‏ها و استعدادهاى خود را به بهاى اندكى بفروشيد، و يا بيهوده به هدر دهيد.
 (آيه 5)- سپس مردم را به دو گروه تقسيم كرده، و ويژگيهاى هر يك را بر مى‏شمرد، مى‏فرمايد: «اما آن كس كه (در راه خدا) انفاق كند و پرهيزكارى پيش گيرد» (فاما من اعطى و اتقى).
تأكيد بر «تقوا» به دنبال انفاق اموال، اشاره به لزوم نيت پاك و قصد خالص به هنگام انفاق، و خالى بودن از هرگونه منت و اذيت و آزار مى‏باشد.
 (آيه 6)- «و جزاى نيك (الهى) را تصديق كند» (و صدق بالحسنى).
 (آيه 7)- «ما او را در مسير آسانى قرار مى‏دهيم» و به سوى بهشت جاويدان هدايت مى‏كنيم (فسنيسره لليسرى).
اصولا ايمان به معاد و پاداشهاى عظيم الهى تحمل انواع مشكلات را براى انسان سهل و آسان مى‏كند، نه تنها «مال» كه «جان» خود را نيز در طبق اخلاص مى‏گذارد و به عشق شهادت در ميدان جهاد شركت مى‏كند، و از اين ايثارگرى خود لذت مى‏برد.
 (آيه 8)- سپس به نقطه مقابل اين گروه پرداخته، مى‏فرمايد: «اما كسى كه بخل ورزد و (از اين راه) بى‏نيازى طلبد» (و اما من بخل و استغنى).
 (آيه 9)- «و پاداش نيك (الهى) را تكذيب كند» (و كذب بالحسنى).
 (آيه 10)- «به زودى او را در مسير دشوارى قرار مى‏دهيم» (فسنيسره للعسرى).
 «بخل» در اينجا نقطه مقابل «اعطا» است كه در گروه اول (گروه سخاوتمندان سعادتمند) بيان شد، «و استغنى» (بى‏نيازى بطلبد) بهانه‏اى است براى بخل                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 519
 ورزيدن، و وسيله‏اى است براى ثروت اندوختن.
اصولا براى اين بخيلان بى‏ايمان انجام اعمال نيك و مخصوصا انفاق در راه خدا كار سخت و دشوارى است. در حالى كه براى گروه اول نشاطآور و روح افزاست.
 (آيه 11)- و در اين آيه به اين بخيلان كوردل هشدار داده، مى‏فرمايد: «و در آن هنگام كه (در جهنّم) سقوط مى‏كند اموالش به حال او سودى نخواهد داشت» (و ما يغنى عنه ماله اذا تردى). نه مى‏تواند اين اموال را با خود از اين دنيا ببرد، و نه اگر ببرد مانع سقوط او در آتش دوزخ خواهد شد.
 (آيه 12)- در تعقيب آيات گذشته كه مردم را به دو گروه مؤمن سخاوتمند و گروه بى‏ايمان بخيل تقسيم كرده، و سرنوشت هر كدام را بيان مى‏نمود در اينجا به سراغ اين مطلب مى‏رود كه كار ما هدايت است نه اجبار و الزام، اين وظيفه شماست كه تصميم بگيريد و مرد راه باشيد، به علاوه پيمودن اين راه به سود خود شماست، و ما هيچ نيازى به آن نداريم.
مى‏فرمايد: «به يقين هدايت كردن بر ما است» (ان علينا للهدى).
چه هدايت از طريق تكوين (فطرت و عقل) و چه از طريق تشريع (كتاب و سنّت) ما آنچه در اين زمينه لازم بوده گفته‏ايم و حق آن را ادا كرده‏ايم.
 (آيه 13)- «و آخرت و دنيا از آن ما است» (و ان لنا للآخرة و الاولى).
هيچ نيازى به ايمان و اطاعت شما نداريم، نه اطاعت شما به ما سودى مى‏رساند، و نه معصيت شما زيانى، و تمام اين برنامه‏ها به سود شما و براى خود شماست.
 (آيه 14)- و از آنجا كه يكى از شعب هدايت هشدار و انذار است در اين آيه، مى‏افزايد: «من شما را از آتشى كه زبانه مى‏كشد بيم مى‏دهم»! (فانذرتكم نارا تلظى).
 (آيه 15)- سپس به گروهى كه وارد اين آتش برافروخته و سوزان مى‏شوند اشاره كرده، مى‏فرمايد: «كسى جز بدبخت‏ترين مردم وارد آن نمى‏شود» (لا يصلاها الا الاشقى).
 (آيه 16)- و در توصيف اشقى مى‏فرمايد: «همان كسى كه (آيات خدا را) تكذيب كرد و به آن پشت نمود» (الذى كذب و تولى).                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏5، ص: 520
 بنابر اين، معيار خوشبختى و بدبختى همان كفر و ايمان است با پيامدهاى عملى كه اين دو دارد و به راستى كسى كه آن همه نشانه‏هاى هدايت و امكانات براى ايمان و تقوا را ناديده بگيرد مصداق روشن «اشقى» و بدبخت‏ترين مردم است.
 (آيه 17)- سپس سخن از گروهى مى‏گويد كه از اين آتش شعله‏ور سوزان بركنارند، مى‏فرمايد: «به زودى با تقواترين مردم از آن (آتش سوزان) دور داشته مى‏شود» (و سيجنبها الاتقى).
 (آيه 18)- «همان كسى كه مال خود را (در راه خدا) مى‏بخشد تا پاك شود» (الذى يؤتى ماله يتزكى).
تعبير به «يتزكّى» در حقيقت اشاره به قصد قربت و نيت خالص است خواه اين جمله به معنى كسب نمو معنوى و روحانى باشد، يا به دست آوردن پاكى اموال، چون «تزكيه» هم به معنى «نمو دادن» آمده و هم «پاك كردن».
 (آيه 19)- سپس براى تأكيد بر مسأله خلوص نيت آنها در انفاقهايى كه دارند، مى‏افزايد: «و هيچ كس را نزد او حق نعمتى نيست تا بخواهد (به اين وسيله) او را جزا دهد» (و ما لاحد عنده من نعمة تجزى).
 (آيه 20)- «بلكه تنها هدفش جلب رضاى پروردگار بزرگ اوست» (الا ابتغاء وجه ربه الاعلى).
يعنى انفاق مؤمنان پرهيزكار به ديگران نه از روى رياست، و نه به خاطر جوابگوئى خدمات سابق آنها، بلكه انگيزه آن تنها و تنها جلب رضاى خداوند است، و همين است كه به آن انفاقها ارزش فوق العاده‏اى مى‏دهد.
 (آيه 21)- و سر انجام در آخرين آيه اين سوره به ذكر پاداش عظيم و بى‏نظير اين گروه پرداخته، و در يك جمله كوتاه، مى‏گويد: «و به زودى راضى و خشنود مى‏شود» (و لسوف يرضى).
آرى! همان گونه كه او براى رضاى خدا كار می ‏كرد خدا نيز او را راضى مى‏سازد، رضايتى گسترده و نامحدود كه تمام نعمتها در آن جمع است.

 

 


منبع:http://qurangloss.blogfa.com

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: